• وبلاگ : بيا برگرد به خونه
  • يادداشت : اميدي به روشنيه شب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 49 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شسي 
    چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند يک هفته قبل از امتحان پايان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر ديگر حسابي به خوشگذراني پرداختند.

    اما وقتي به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاريخ امتحان اشتباه کرده اند و به جاي سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است.

    بنابراين تصميم گرفتند استاد خود را پيدا کنند وعلت جا ماندن از امتحان را براي او توضيح دهند.

    آنها به استاد گفتند: ما به شهر ديگري رفته بوديم که در راه برگشت لاستيک خودرومان پنچر شد و از آنجايي که زاپاس نداشتيم تا مدت زمان طولاني نتوانستيم کسي را گير بياوريم و از او کمک بگيريم، به همين دليل دوشنبه دير وقت به خانه رسيديم.».....

    استاد فکري کرد و پذيرفت که آنها روز بعد بيايند و امتحان بدهند.

    چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر يک ورقه امتحاني را داد و از آنها خواست که شروع کنند....

    آنها به اولين مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خيلي آسان بود و به راحتي به آن پاسخ دادند.....

    سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتيازي پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال اين بود:


    کدام لاستيک پنچر شده بود....؟!!!