به نام خدا
امشب بازم مثل هر شب نشستم و آرزوت و می کنم تو خیالم باهات حرف می زنم و نوازشت می کنم ..............................
فکر کردم دیگه نمی بینمت . از خدا شاکی شدم داد زدم هر چی تو دلم بود گفتم .............
ولی تو رو این بار این طور نخواستم ازش همیشگی بودنت و خواستم که اونم تو رو دوباره به من داد ..............
تنهام نذار
منو یادته ؟ 1 آدم مغرور و ........... ولی امروز چی ؟؟؟؟
باورم نمی شه چه زود گذشت .............
راستی یادم رفت بگم روزی که به من گفتی دیگه ......... 5شنبه همون هفته رفتم توی اون پارک پیشه دوستمون (نیمکت) همه پارک باهام دعوا داشتن
با بغض گفتم : بابا بی انصافا صبر کنید میاد
اونا تو رو بهونه می کردن با تمومه مهربونی هات
پس چرا نیومدی؟؟؟
هیچی نگو ........ فقط قول بده که دیگه ........
ممنون
دوستت دارم
دیشب دوباره بودن را باز به من آموختی
کاش دیشب در کنارم بودی و می دیدی اشک هایم را
کاش مئ دیدی دستانم از ذوق دستان تو تا صبح می لرزید
بهترینم به خانه ات خوش آمدی
دستانم را بگیر
پاهایم نا برای بلند شدن ندارد
احساس سرما می کنم
به آغوشم بیا تا دوباره گرمایت را احساس کنم
می خواهم آهسته چیزی را در گوش هایت زمزمه کنم
می دانی که ............
باز می گویم دیگر خانه ات را ترک نکن
بعد از رفتنت دیگر کسی در این خانه با من سخن نمی گوید
دوستت دارم
چه زود گذشت
چه زود از من گذشتی
حالا بشینو واسه همه تعریف کن
یادت تره به من بخندی
آخه .........
آخه عاشق خندیدهاتم
چه دنیایی ساخته بودیم
با فاصله ها که بین من و تو بود می دیدی شبا توی آغوش من .............
دیدی نفس هامون حبس شده بود وقتی باره اول دستامون توی دست هم بود
بازم واست بگم ............
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت آتش زدم ......
یادش به خیر ....... این عکس ......... خوش به حالت فراموش کردی . ولی من هنوز دارم باهاش زندگی می کنم و ..................
یادش به خیر یادش به خیر یادش به خیر
گناهم چه بود ؟؟؟
نمی دانم چه بنویسم بعد از این
2 عاشق یا 1 عاشق ؟؟؟؟
تو بگو ؟؟؟
تنها بمانم یا با تو ؟؟؟
چند روزیست هوایت را کرده ام
دستانم سرد است
چشمانم بی نور
دل شوره ی عجیبی دارم
بغض می کنم
ولی اشکی ندارم
.................................
و حالا تک درختی تنها در غروب آفتاب