به نام خدا
دیشب مرا در کوچه پس کوچه های این شهر کشاندی
هدف و مقصدی نداشتم
دنبال خودم می گشتم دنباله تمام هستی ام که به دست تو سپردم
در واقع به دنباله تو آواره بودم
می خواستم از تو سراغی بگیرم
ولی جز سیاهی شب کسی همراهم نشد
سراغت را از او گرفتم
جوابی نداد
ترسیدم
شب را رها کردم
جز اشک پناه دیگری نداشتم
کوچه های شهرت را با اشک پرسه زدم
دیوانه خواندن مرا
سکوت کردم
کاش بودی تا با تکیه دادن به تو مردن را احساس نمی کردم
بهترینم کجایی ؟؟؟؟؟؟