............
بسيار زيبا بود ..........
________________________
سال ها در جستجوي خدايي بودم كه گويي حقيقتي ندارد
هر كسي تعريفي و تحريفي از او كرد
سال ها در حسرت ديدارش ماندم
ديدار وجودي كه حتي وجودش را هنوز باور نداشتم
............
دل شكسته از همه جا خداي نا ديده را كفر گفتم
ندايي آمد مگر تو عاشقي كه اينچنين به دنباله خدايت هستي
با تمام وجود فرياد زدم آري
پاسخي آمد كه براي ديدن پروردگارت حاضري از چه چيزي بگذري
لحظه اي ترديد كردم و گفتم از همه چيز
اما ندانستم ترديد مرا تباه مي كند
ندا آمد كه منم پروردگارت - همدم شب هاي تو - آرامش دهنده قلب نا آرام تو
دور كردم از تو هر سرما و گرمايي را در اين سفر
دور كردم از تو نگاه هاي شيطاني اطرافت را
زماني كه گرسنه بودي تشنه بودي من غذايت را در دهانت مي گذاشتم وقتي كه در خواب ناز بودي