آسمان خواهد که امشب با زمين ساغر زند
از کف ساقي شراب صاف و جان پرورزند
ساقي گلچهر امشب جلوه دگر کند
مطرب خوش نغمه امشب پرده ديگر زند
آسمان پوشيده بر تن پرنيان نيلگون
خويشتن را چون عروسان زينت و زيور زند
ماه امشب خوش نشسته در ميان اخترا ن
گاهي نوشد باده گاهي بوسه بر اختر زند
در کف ناهيد چنگ و بر لب پروين شرا ب
زهره بر گيسوي خود گه مشگ و گه عنبر زند
اينهمه زيور بخود بسته است امشب آسمان
تا مگر جا مي زدست سا قي کوثر زند
آسمان را گفتم اين بزم و نشاط از چيست؟
گفت : چون که فردا آفتاب از برج خاور سر زند